چرا فاصله و بهم زدن رابطه به جای موندن و درست کردن؟

این کامنت بین کامنت هایی که برای ما میذارید زیاده : ” چرا پیشنهاد شما بیشتر اوقات فاصله گرفتن یا بهم زدن رابطه به جای موندن و درست کردن اون هست ؟ ” یا اینکه : ” خیلی منطقی صحبت می کنید . چرا عشق رو در نظر نمی گیرید ؟ “
اینجا میخام به این کامنت ها پاسخ بدم و دلایل رو براتون بیان کنم .
دوست داشتن برای یک رابطه کافی نیست .
احساس عمیقی که شما به کسی دارید دلیل بر این نمیشه که اون آدم برای شما مناسب باشه و تموم کردن اون رابطه هم به معنای شکست خوردن نیست . یک مثال خوب : شکلات خوردن به شما احساس خیلی خوبی میده ( مثل دوست داشتن ) ،اما همه میدونن که شکلات خوردن میتونه باعث بالا رفتن چربی و قند خون بشه ، پس لزوما چیزی که حس خوبی داره و پر از هیجانه برای شما خوب و مناسب نیست.همیشه اینطور به ما آموزش دادن و در فیلم ها و کتاب ها دیدیم که وقتی کسی رو دوست داری باید با تمام وجود براش بجنگی تا به دستش بیاری و حالا اگه اون به دست نیومد همیشه در حسرتش خواهی موند و شکست خوردی. یک افسانه بسیار اشتباه ! کافی هست بنشینید و با خودتون فکر کنید که آیا کسی که دوستش دارم رفتاری داره که من از پارتنرم انتظار دارم ؟ آیا حامی من و احساساتم هست ؟ آیا متعهد به من و رابطه با من هست ؟ و…
و حالا اگر نیست میریم سراغ دلیل بعد
یک تصور اشتباه
گذشت زمان باعث میشه او عاشق من شه و من میتونم کم کم تغییرش بدم و چیزی بشه که من میخام
جملاتی مثل این : اگر ابراز احساسات نمیکنه اشکالی نداره در عوض با من صادقه . اگر زیاد برای دیدنم مشتاق نیست ایرادی نداره در عوض هر موقع میبینمش خیلی بهمون خوش میگذره و من تا مدت ها اون دیدار رو یادم نمیره . اگر در مورد آینده هیچ اطمینانی نداره مهم نیس چون الان بهمون خوش میگذره …
بارها و بارها این جملات رو شنیدم و حتی خودم اونها رو در گذشته با خودم نجوا کردم . موندن در رابطه به امید تغییر و بهبود اوضاع ، یا راضی شدن به چیزی که حقیقتا شما رو راضی نمیکنه برای یک رابطه ریسک خیلی بزرگیه ، من در جایگاهی نیستم که برای رابطه کسی تصمیم بگیرم اما میدونم اگر در رابطه ای به این امید بمونید شانس یک رابطه بسیار خوب رو از خودتون میگیرید و ماهها در این رابطه ادامه میدید بدون اینکه شاهد تغییری باشید ( یا فقط تغییرات رو زمانی میبینید که خودتون فاصله میگیرید )
زمان و فضا دادن در رابطه بسیار مهمه
چند روز پیش اتفاق جالبی برای من افتاد . خانمی داستان رابطه اش رو برای من تعریف کرد . اینکه ۲ سال در رابطه ای هست که همیشه مشکلات زیادی داشته و خودش رو مقصر این مشکلات میدونست . حالا اون آقا اصرار به تموم کردن رابطه داشت و این خانم هم مصر بود که ما باید بتونیم مشکلات رو حل کنیم و از او فرصت میخاست . در یک صحبت دو سه ساعته موضوع رو برای اون خانم توضیح دادم و بهش گفتم که تنها تو مقصر نیستی و راه اینکه به طرف مقابل نشون بدی باید خودش هم اشتباهاتش رو متوجه بشه این نیست که بهش اصرار کنی و توضیح بدی که باید اونها رو متوجه بشه . اگر میخواد بهم بزنه رابطه رو تموم کن و بگذار خودش به نتیجه برسه . در عرض تقریبا ۳ هفته این آقا برگشت با این حرف که من هم اشتباهاتی داشتم و میدونم باید اونها رو اصلاح کنم. در صورتی که در طول این دو سال تنها کسی که در این رابطه مقصر شمرده میشد اون خانم بود . راه حل جذابیت متاسفانه یا خوشبختانه با چیزی که در ذهن ماست تفاوت زیادی داره . وقتی شما پیج رو می خونید انتظار دارید من یک راه حل جادویی بیان کرده باشم که طرف مقابل رو به راحتی با چند جمله برگردونه یا عاشق شما کنه . در حالی که جذابیت به یک دانش درونی برای رابطه برمیگرده . دانشی که جز تمرین به دست نمیاد و هیچ فرمول جادویی هم نداره .
ممکن هست شما این دلایل رو نپذیرید و با خودتون بگید که من میتونم با موندن در رابطه همه چیز رو درست کنم . پس من هم امیدوارم که اینطور باشه
سلام وققتون بخیر من حدود ۳ ماه با یکی از هم کلاسیای دانشگام اشنا شدم بعد الان ۲ ماهی هست نامزد کردیم .نامزد من اصلا از ازدواج خوشش نمیومد و همش چیزه مسخره ای میدونست الان ک ازش میپرسم چرا داری با من ازدواج کردی میگه علاقه تو باعث این شده شما میگین ک علاقه نیست همه چیز خب منالان چیکار کنم ؟؟ البته اونچیزایی کایده الش بوده تویمن دیده به گفته خودش ولی نمیدونمنگرانم…